فابل

به جرئت میتونم بگم بعد خوندن این کتاب توقعتون از همه رمانا بالا میره!

برای فابل هفده ساله، دختر قدرتمندترین تاجر، دریا تنها خونه ای هست که میشناسه. چهارسال از شبی که شاهد غرق شدن مادرش در اثر طوفانی سهمگین بود، می‌گذره و درست روز بعد از آن حادثه، پدرش اون رو توی جزیره‌ای افسانه‌ای که پر از دزد و راهزن بود رها می‌کنه. فابل برای زنده موندن باید یاد بگیره که چطور رازهای خودش رو مخفی نگه داره و به کسی اعتماد نکنه و فقط به توانایی‌های منحصر به فردی که مادرش بهش یاد داده متکی باشه.

اون به دنبال پیداکردن پدرش و بازپس‌گیری جایگاه خود به عنوان یکی از اعضای کشتی پدرشه. برای این کار فابل به کمک تاجر جوانی به نام وست نیاز دارد تا او را از جزیره خارج کنه اما فابل خیلی زود متوجه می‌شه که وست اون کسی که تصور می‌کرده نیست!

حالا هر دو اونها برای زنده موندن ناچارن کنار یکدیگر با خطراتی بسیار بزرگ‌تر از طوفان‌های نروز روبه‌رو بشن.

اگه دنبال رمان فانتزی و عاشقانه ای هستی که با همه ی رمانای دیگه متفاوت باشه فابل رو اصلا از دست ندید.